1. دور میز نشستیم و صدای قهقههامون فضای رستوران رو پر کرده. الف مدام سیگار میکشه، چندین بار گوشیش زنگ میخوره و این بین همراه با ما یا شاید بلندتر قهقهه میزنه.
وقتی میاییم بیرون، وقتی تعداد بچهها کمتر و کمتر میشه، تازه میگه چقد حالش بده.
غبطه میخورم بهش. به این که اونقدر هوش هیجانی بالایی داره که میتونه احساساتش رو کنترل کنه و با دپرس شدن تو رستوران، گند نزنه به کل روز ما.
2. وصل نبودن به هیچی هم عالمی داره... این که همه چی رو ول کنی و با خودت روراست باشی. اینکه فاکینگ عذاب وجدانهای الکی رو بذاری کنار و رها بشی. رهایی هم عالمی داره. آدمِ این روزها شبیه هیچ دورهای از زندگیش نیست.
روز اول دانشگاه خود را چگونه گذراندید؟...
ما را در سایت روز اول دانشگاه خود را چگونه گذراندید؟ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : bgahneveshthac بازدید : 64 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 15:01