امشب به تاریخ 21تیر

ساخت وبلاگ

توی تراس وایسادم ماهی سرخ می کنم و کتاب میخونم.یه نسیم خنکی میاد،اما من دلم پیش بارونی هست که از تهران تا مونیخ باریده و من فقط با دیدن عکس هاش حسرت میخورم.

از شیشه ی در تراس یه قسمتی از پذیرایی مشخصه،داداشم روی کاناپه لم داده و داره تلویزیون تماشا میکنه، بابا اون طرف تر با مگس کش افتاده به جون یکی دوتا مگسی که نمیدونم چجوری اومدن تو و مامان هم توی آشپزخونه در حال پختن مارمالاد آلبالو هست.

زندگی جریان داره،نه؟

اما من به چند روزی فکر میکنم که به بطالت گذشته و درگیر جابجایی و طبقه بندی چند صد گیگابایت اطلاعات لپ تاپ بودم تا ببرم ویندوز داغونش رو عوض کنم،درگیر استاد عوضی و بیشعور پست قبل بودم و...

پایان نامه ای که هنوز شروع نشده، برنامه هایی که بار سنگینشون روی دوشمه و باید کلید بخورن و...

امشب یه پلن کوتاه مدت می ریزم،توی همون دفترچه ی خوشگلی که هفته ی پیش با میم خریدم و تا امروز کاربردش رو نمی دونستم:))

روز اول دانشگاه خود را چگونه گذراندید؟...
ما را در سایت روز اول دانشگاه خود را چگونه گذراندید؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgahneveshthac بازدید : 75 تاريخ : پنجشنبه 22 تير 1396 ساعت: 3:16