Call my name and save me from the dark

ساخت وبلاگ

دیشب 4 ساعت بیشتر نخوابیدم،در نتیجه صبح یه کم دیرتر پاشدم،تو حالت گیجی و منگی داشتم ابرها و آسمون صاف رو نگاه می کردم که اتوبوسی که میخواستم باهاش برم رد شد و من که انگار اتوبوس آرزوهام داره از جلوی چشمم میگذره دیدم در حالت عادی نمیتونم همزمان باهاش برسم به ایستگاه،در نتیجه حدود400 متری رو دویدم تا خودمو بهش رسوندم.

اون حالت گیجی بر اثر کم خوابی رو بذارید کنار این دویدن،هیچی دیگه فقط مثل یه خمیر پهن شدم روی صندلی.

درس طولانی شده بود،همه رد داده بودند،حتی استاد.اوایل میگفت اینجا دیوونه خونه است اما آخرش با اون صداهای عجیب و غریبی که بچه ها درمیاوردن بعد از یه عذرخواهی جمعی،لقب طویله رو مناسب دید برای کلاس:-D 

از بس خندیده بودیم دل درد گرفته بودیم،از یه طرف هم استرس تموم نشدن درس رو داشتیم،حالا اون وسط شکم لعنتی من شروع کرده بود به تولید صداهای عجیب غریب و خفن:/ هیچی دیگه فکر کنم تا یه هفته برای پسری که کنارم نشسته بود سوژه خنده درست کردم،فقط از این خوشحالم که دیگه نخواهم دیدش:/

تو اون حالت خلسه بودیم که حراست اومد،اولش ترسیدیم که نکنه به خاطر صدای بلند خنده هامون اومده باشه اما اومده بود بگه دیر شده و پاشید جمع کنید برید،برای اولین بار توی عمرم دلم میخواست دست یه حراستی رو ببوسم،از دست دکتر نجاتمون داد وگرنه فکر کنم تا 10 نگه میداشت ما رو:| 

امشب اولین چهارشنبه سوری عمرم رو بیرون از خونه گذروندم،خیلی وحشتناک بود و استرس زیادی داشت،اما بالاخره سالم رسیدم!

پ.ن1: اگه بر اثر مصرف زیاد کافئین اور دوز کردم،کاش خانواده ام علت مرگم رو چیز خفن تری اعلام کنند،زیادی لوس و مسخره است:/

پ.ن2: اونسنس گوش دادن برام مثل مخدر عمل میکنه،لعنتی هم درمونه و هم درد.

پ.ن3: دلم غذای درست حسابی و واقعی میخواد،الان اگه یه نفر برام قورمه سبزی با سالاد شیرازی درست کنه قطعا بنده اش میشم:/

طبق هرم مازلو جان من هنوز در سطح نیازهای ابتدایی موندم و صلاحیت ارتقا ندارم،پاشیم جمع کنیم بریم خونمون بابا.

Bring me to life

روز اول دانشگاه خود را چگونه گذراندید؟...
ما را در سایت روز اول دانشگاه خود را چگونه گذراندید؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgahneveshthac بازدید : 79 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 10:17