روز اول دانشگاه خود را چگونه گذراندید؟

متن مرتبط با «عزیزترین داداش دنیا» در سایت روز اول دانشگاه خود را چگونه گذراندید؟ نوشته شده است

تا حالا شده حس کنی کاش دنیا تو این لحظه متوقف بشه؟

  • دیروز یه روز کاملا معمولی بود، صبح رفته بودم کتابخونه، ناهار خورده بودیم، من قرمه‌سبزی فریزشده‌ی مامان و الف مرغ دست‌پخت باباش. چای بعدازظهرمون رو توی جای همیشگی نوشیده بودیم و الف رفته بود که به کلاس زبان فرانسه‌اش برسه. منم یک ساعت بعد وسایلم رو جمع کرده بودم تا به قرار ساعت 6:30ام برسم. هیچ موقع اون ساعت از کتابخونه نزده بودم بیرون، همیشه شب برمی‌گشتم که , ...ادامه مطلب

  • عزیزترینِ دنیا

  • از بیرون اومدم،کوله امو گذاشتم کنار و همونجوری لباس عوض نکرده نشستم روی صندلی،داشتم پیام هامو چک می کردم که زنگ زد. با لحن کودکانه و ملتمسانه ای گفت اینا(پدر و برادر جان) چی میگن!؟ من بیرون بودم حالا که اومدم میگن تو زنگ زدی و گفتی نمیای. میخندم و میگم نه عزیز دلم باهات شوخی کردن،میام. کیفش کوک میشه،میخنده و میگه باشه پس اون ظرف هایی که بردی رو هم یادت نره بیاری ها،دیگه ظرف ندارم برات غذا بذارم،همه رو بردی و نیاوردی. میخندم و میگم چشم. اما تو دلم آشوب میشه،مثل همه ی وقت هایی که وقتی میرسم خونه، توی بغلش فشارم میده و اون قدر سفت بغلم میکنه که تلافی همه ی دلتنگی ها دربیاد. میشه فقط عشق تو باشه و من؟به جز عشق خالص تو من به چی احتیاج دارم؟ آخه من اصلا میتونم تو رو تنها بذارم و هزاران کیلومتر ازت دور بشم؟ :-(  +یک هفته کلاس ها رو بپیچونیم بریم خونه،همه ی استرس و شک ها و دغدغه ها رو بریزیم دور و برگردیم تا بلکه یه کم آروم بشیم.,عزیزترین دنیا,عزیزترین عزیز دنیا,عزیزترین داداش دنیا,عزیزترین ادمهای دنیا ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها